یکی از سوالاتی که در چند ماه اخیر -بهخصوص از طریق دایرکت اینستاگرام- بارها از من پرسیده شده این است که «چهطور باید تنظیمات دستی دوربین را یاد بگیریم؟» یا سوالاتی همراستا با آن مثل «چهطور نور عکسمان را به بهترین شکل تنظیم کنیم؟» امروز با آموزش نوردهی در عکاسی به این سوالات پاسخ خواهم گفت.
اگر دیدن ویدئو را به خواندن ترجیح میدهید، به کانال یوتیوب من یا انتهای همین پست بروید و ویدئوی این آموزش را ببینید. اگر به یوتیوب سر زدید، مشترک کانال شدن یادتان نرود!
عکاسی چیست؟
درمورد تعریف سادهی عکاسی در این ویدئو صحبت کردهام. اما برای اینکه به اهمیت نوردهی پی ببریم، اینجا هم به آن اشاره میکنم:
عکاسی، تصویر ساختن با نور است.
ممکن است فکر کنید این تعریف کاملی نیست و بخواهید مفاهیم دیگری به آن اضافه کنید. اما هرچهقدر هم که موضوع را پیچیدهتر کنیم، اصل عکاسی همین باقی میماند؛ نوری که با کنترل ما به سنسور/فیلم (عکاسی دیجیتال/آنالوگ) میرسد و یک تصویر روی آن ایجاد میکند.
با این تعریف،
نوردهی یکی از ابتداییترین و مهمترین مهارتهاییست که هر عکاسی باید داشته باشد.
نوردهی یعنی چه؟
موقع گرفتن عکس، نور موجود در محیط از لنز شما عبور میکند و به یک سنسور یا فیلم عکاسی میرسد. بعد، تصویری از هرچه که جلوی لنز باشد روی سنسور یا فیلم ایجاد میشود. این تصویر، در نهایت به عکس تبدیل میشود.
نوردهی، فرآیند رسیدن نور از محیط به سنسور دوربین است. فرآیندی که از طریق سه ابزار مختلف، میتواند توسط ما کنترل شود. هرکدام از این سه ابزار میتوانند نور عکس را کم یا زیاد کنند. اما نکتهی مهم، تاثیر جانبی بالا و پایین رفتن هرکدام بر عکس است. در ادامه از نحوهی کارکرد و تاثیر هرکدام این سه ابزار صحبت خواهم کرد.
نوردهی، فرآیند رسیدن نور از محیط به سنسور دوربین است.
چرا نوردهی مناسب مهم است؟
اتفاقی که با هر بار سر زدن به صفحههای ایرانی منتخب عکاسان در اینستاگرام میبینم، عکسهای زیادنوردیده یا over-exposed است. دلیل اصلی این اتفاق این است که بسیاری از دوستان فکر میکنند با صرف مبالغ بالا و خرید یک دوربین گرانقیمت، میتوانند بدون یادگیری عکاسی عکسهای خوب بگیرند. در نتیجه همیشه در حالت اتوماتیک عکاسی میکنند. و از آنجا که سیستم نوردهی اتوماتیک دوربین در حالتهای خاص همیشه دچار سردرگمی میشود، بسیاری از عکسهای این دوستان نوردهی درستی ندارد.
حالت دیگر نوردهی نادرست، under-exposed یا کمنوردیده است. در حالت قبل، بخشی از عکس در روشنی و سفیدی مطلق فرو میرفت. اما در این حالت، سیاهی و تاریکی مطلق عکس را خراب میکند.
دو عکس با نوردهی بد:


حالا برویم سراغ ابزارهای کنترل نوردهی یا اجزای مثلث نوردهی.
اول، سرعت شاتر
برای توضیح دربارهی شاتر دوربین، بهتر است نگاهی به ساختار سادهی اولین دوربینها بیاندازیم. دوربینهای اولیه یک جعبهی سیاه بودند که در جلوی آن یک دریچه با یک درپوش قرار داشت و در داخل و انتهای آن یک مادهی شیمایی با قابلیت ظهور عکس (مشابه فیلم عکاسی). برای گرفتن عکس با چنین دوربینی، عکاس درپوش جلوی دوربین را برمیداشت تا نور از طریق دریچهی جلو به مادهی شیمیایی انتهای جعبه برسد.
با وجود تمام پیشرفتها، دوربینهای دیجیتال هم ساختار مشابهی دارند. شاتر درواقع همان درپوشیست که جلوی ورود نور از طریق دریچهی جلوی دوربین و رسیدن آن به سنسور را میگیرد. تفاوت عمدهای که شاتر دوربینهای امروزی با درپوش دوربینهای اولیه دارد، این است که سرعت باز و بسته شدن آن به سرعت دست عکاس وابسته نیست. سرعت شاتر (shutter speed) با واحد ثانیه بیان میشود.
شاتر دوربینهای امروزی میتواند ساعتها باز بماند (برای عکاسی نجومی) یا در کسر بسیار کوچکی از ثانیه (مثلا یکهشتهزارم) بسته شود. هرچهقدر که سرعت شاتر بیشتر باشد، نوری که به سنسور میرسد کمتر میشود و عکس ما تاریکتر. برعکس، هرچهقدر که سرعت شاتر کمتر باشد، نوردهی کلی در عکس ما بیشتر خواهد بود.
سرعت شاتر بالاتر، نوردهی کمتر
اما تاثیر جانبی بالا و پایین رفتن سرعت شاتر در عکس چیست؟
سرعت شاتر، عامل کلیدی متوقف کردن صحنه یا ثبت حرکت در آن است. هرچهقدر که سرعت شاتر بیشتر شود، میتواند حرکت با سرعتهای بیشتر و بیشتر را در عکس متوقف کند. سرعت شاتر پایین، حرکت را به شکلی خاص در عکس شما نمایان میکند.
برای روشن شدن موضوع به این دو عکس نگاه کنید. عکس اول با سرعت شاتر یکدوهزارم ثانیه و عکس دوم با سرعت شاتر یکدهم ثانیه گرفته شدهاند. همانطور که میبینید، قدم زدن افراد در عکس اول کاملا متوقف شده اما در عکس دوم به شکل خاصی نمایان است.


برای عکاسی از سرعتهای بالاتر، سرعت شاتر بالاتر هم لازم است.
اما تنها حرکت، مربوط به سوژه نیست. دست همهی ما موقع عکاسی دچار لرزش میشود و برای اینکه این لرزشها روی عکس ما تاثیر نگذارند، سرعت شاتر نسبتا بالایی لازم است. البته برخی لنزها و دوربینهای جدید از تکنولوژی خاص لرزشگیر استفاده میکنند که جلوی تاثیر لرزشهای دست بر عکس را تا حدی میگیرد.
برای هر عکس باید تصمیم بگیرید که میخواهید حرکتها را متوقف کنید یا آنها را به شکل بالا که اصطلاحا «موشن بلور» (motion blur) نامیده میشود به تصویر بکشید.
برای اینکه ببینید حداقل سرعت شاتر برای جلوگیری از ایجاد موشن بلور و تاثیر لرزش دست چهقدر است، با دوربین و لنز خودتان آزمون و خطا داشته باشید.
دوم، میزان باز بودن دیافراگم یا عمق میدان
برخلاف مورد قبل که به دوربین ربط دارد، دیافراگم روی لنز است و میزان باز یا بسته بودن آن با توجه به لنز نصبشده روی دوربین تعیین میشود. هر لنز یک میزان حداقل و یک میزان حداکثر برای باز بودن دیافراگم دارد. واحد میزان باز بودن دیافراگم «اِفاستاپ» است که یک سیستم قراردادیست و با یک عدد بیان میشود.
هرچهقدر که عدد افاستاپ بالاتر باشد، دیافراگم بستهتر است و نور کمتری به سنسور میرسد. و هرچهقدر که عدد اف پایینتری داشته باشیم، دیافراگم لنز بازتر خواهد بود و میزان نوردهی بیشتر. برای مثال، f/1.4 یک دیافراگم بسیار باز است و f/22 یک دیافراگم بسته.
دیافراگم بستهتر، نوردهی کمتر
تاثیر جانبی باز یا بسته بودن دیافراگم چیست؟
وقتی دیافراگم شما باز باشد -مثلا f/2- عمق میدان در عکس شما کمتر است. هرچهقدر که دیافراگم بستهتری داشته باشیم، عمق میدان هم بیشتر میشود.
عمق میدان یعنی چه؟
عمق میدان بخشی از فضای سهبُعدی روبهروی دوربین شماست که اصطلاحا در فوکوس یا منطقهی فوکوس قرار میگیرد. بخشی از تصویر که در فوکوس نیست، وضوح کمتری دارد و در عمق میدان پایین، به «بوکه» تبدیل میشود. عمق میدان تحت تاثیر میزان باز بودن دیافراگم و نقطهی فوکوس انتخابی توسط شماست.
وقتی دیافراگم شما باز باشد، فضای کمتری در جلو و پشت نقطهی فوکوس دارای وضوح هستند و عمق میدان کمتر است. اما وقتی دیافراگم بسته شود، عمق میدان و فضایی که «شارپ» (sharp) است و وضوح دارد هم گستردهتر میشوند.
برای درک راحتتر این مسئله به دو عکس زیر توجه کنید. عکس اول با f/14 و عکس دوم با f/3.5 گرفته شدهاند. به وضوح آدمکهای دوم و سوم تا آخر دقت کنید تا میزان عمق میدان در هر عکس را بهتر درک کنید.


انتخاب میزان باز بودن دیافراگم (aperture) به موضوع عکاسی و سلیقهی عکاس بستگی دارد. برای مثال، اکثر عکاسان دوست دارند در پرترهها از عمق میدان کم و در عکسهای طبیعت (landscape) از عمق میدان بیشتر استفاده کنند.
نکتهی دیگری که باید به آن توجه داشته باشیم این است که میزان وضوح و شارپ بودن کلی عکس در دیافراگمهای بسیار بسته افت میکند. میزان این افت، کاملا به لنز شما و کیفیت آن بستگی دارد. برای اینکه مقدار قابل قبول افزایش عمق میدان بدون افت وضوح و شارپنِس را بفهمید، با دوربین و لنزتان در موقعیتهای مختلف آزمون و خطا داشته باشید.
سوم، مقدار آیاِساو (ISO) یا حساسیت سنسور
عامل سومی که در نوردهی عکسها تاثیر دارد، میزان حساسیت سنسور دوربین است. هرچهقدر که عدد مربوط به آیاِساو پایینتر باشد، عکس شما تاریکتر خواهد بود. با بالا رفتن آیاِساو، میزان نوردهی هم افزایش خواهد یافت.
کمترین میزان آیاِساو در اکثر دوربینهای دیجیتال (غیرفولفریم)، ۱۰۰ و بیشترین میزان آن ۶۴۰۰ -و در مواردی حتی بالاتر- است.
حساسیت سنسور پایینتر، نوردهی کمتر
تاثیر جانبی بالا یا پایین رفتن ISO چیست؟
هرچهقدر که حساسیت سنسور دوربینتان را بالاتر ببرید، میزان نویز (noise) در عکسهای شما بیشتر خواهد بود. برعکس، با حساسیت سنسور پایین دیگر لازم نیست نگران نویز در تصویر باشید.
نویز در عکاسی انواع مختلفی دارد و موقع ادیت عکس، با نرمافزارهایی مثل فتوشاپ تا حدی قابل حذف و اصلاح است. اما میزان نویز بالا، به دست آوردن یک عکس با وضوح و شارپنس بالا را سخت میکند.
برای درک بهتر موضوع به دو عکسی که در ادامه میآیند دقت کنید. عکس اول با آیاِساویِ ۱۰۰ و عکس دوم با آیاِساویِ ۲۰۰۰ گرفته شدهاند.


با آزمون و خطا، میزان نویز قابل حذف و اصلاح در ادیت و حداکثر آیاِساویِ قابلقبول برای دوربینتان را خواهید فهمید.
ISO در دوربینهای آنالوگ
با توجه به اینکه دوربینهای آنالوگ سنسور ندارند و تصاویر را روی فیلم عکاسی ثبت میکنند، میزان آیاِساو در آنها به فیلم استفادهشده بستگی دارد. موقع خرید فیلم عکاسی، باید به میزان حساسیت درجشده روی آن توجه کرد.
در واقع، یکی از برتریهای عکاسی دیجیتال نسبت به آنالوگ همین امکان تغییر حساسیت است که عکاسی در نور کم را برای عکاسان دیجیتال بسیار راحتتر کرده است. در حالی که عکاسان آنالوگ مجبورند میزان آیاِساو را یکجا و برای تمام عکسهای یک حلقه فیلم مشخص کنند.
در اختیار داشتن میزان حساسیت سنسور به عنوان سومین عامل تعیینکننده در میزان نوردهی، به ما این امکان را میدهد که بدون نگرانی از پایین آمدن سرعت شاتر و خراب شدن عکسها به دلیل حرکت سوژه یا لرزش دست عکاس، در نور کم عکس بگیریم. یا در موارد خاص، عمق میدان را بدون نگرانی از کاهش شدید نوردهی، بالا ببریم.
رابطهی سیستم درجهبندی سرعت شاتر، باز بودن دیافراگم و حساسیت سنسور
واحد سنجش نور در عکاسی اصطلاحا «استاپ نور» نامیده میشود. مثلا ممکن است بگوییم این عکس به میزان یک استاپ، کم نور دیده (یک استاپ under-exposed است).
سیستم درجهبندی سرعت شاتر، میزان باز بودن دیافراگم و حساسیت سنسور در دوربین شما به گونهایست که از لحاظ واحد نوری باهم موازی باشند. مثلا اگر سرعت شاتر را یک درجه بالا میبرید، بالا بردن میزان باز بودن دیافراگم (اف پایینتر) به اندازهی یک درجه باعث خواهد شد که میزان کلی نور در عکس شما ثابت بماند.
درجهبندی هر سه ابزار نوردهی در دوربینها یک استاپ کامل، یا یکدوم یا یکسوم استاپ نور است.
نوردهی در حالت اتوماتیک
وقتی از دوربینتان در حالت اتوماتیک استفاده میکنید، خود دوربین میزان هر سه عامل نوردهی را انتخاب میکند و عکستان را میسازد. این انتخاب در بسیاری از مواقع دقیق و مناسب نخواهد بود.
مثلا در حالتی که dynamic range بالایی در کادرتان وجود داشته باشد، عکاسی در حالت اتوماتیک قطعا به نور دیدن بیش از حد عکس و حالت over-exposed خواهد انجامید. (در فرصتهای بعد از dynamic range بیشتر خواهم نوشت.)
بنابراین، بهتر است دکمههای مربوط به بالا و پایین بردن سرعت شاتر، میزان باز بودن دیافراگم و حساسیت سنسور را روی دوربینتان پیدا کنید و سعی کنید در حالتهای خاص از تنظیمات دستی دوربین استفاده کنید.
توصیهی من این است که در اکثر مواقع از حالت دستی و در موقعیتهایی که وقت و تمرکز کافی برای تنظیم دوباره و دوبارهی دوربین از عکسی به عکس دیگر را ندارید، از یکی از حالتهای نیمهاتوماتیک استفاده کنید.
حالا که اصول اولیهی تنظیمات نوردهی را یاد گرفتید، استفاده از حالت دستی دوربین برایتان روزبهروز آسانتر خواهد شد. کافیست تمرین و تکرار را فراموش نکنید.
به یاد داشته باشید که فوکوس و تنظیم نور، دو مهارت ابتدایی و اصلی هستند که هر عکاسی باید به آنها تسلط کامل داشته باشد.
ویدئو
دیدن در یوتیوب
آپدیت – ضمیمه: نوردهی در ویدئو
خیلی از ما برای ضبط ویدئو هم از دوربینهای دیجیتال استفاده میکنیم. نوردهی در ویدئوگرافی یک تفاوت عمده با نوردهی در عکاسی دارد:
محدودیت در تغییر سرعت شاتر
هنگام ضبط ویدئو یک تنظیم خاص با عنوان فریم در ثانیه (fps یا frame per second) داریم. در نوردهی برای ویدئو، عدد انتخابشده برای فریم در ثانیه عدد سرعت شاتر را محدود میکند. مثلا اگر یک ویدئوی ۳۰ فریم در ثانیه ضبط کنیم، دوربین به ما اجازه نمیدهد سرعت شاتر را از ۱/۳۰ ثانیه کمتر کنیم. اما این تمام ماجرا نیست. برای اینکه موشنبلور ویدئویمان طبیعی باشد، باید سرعت شاتر را دوبرابر عدد فریم بر ثانیه تنظیم کنیم. یعنی برای ویدئوی ۳۰ fps باید سرعت شاترمان را روی ۱/۶۰ بگذاریم.
در برخی مواقع خاص میتوانیم سرعت شاتر را از دو برابر عدد فریم در ثانیه بیشتر هم بکنیم. اما این کار هم روی شکل موشنبلور تاثیر میگذارد و ظاهر ویدئو را تغییر میدهد. پس بهترین انتخاب برای سرعت شاتر، دوبرابر عدد فریم در ثانیه است؛ مقداری که باید حواسمان به آن باشد تا به ویدئوی دلخواهمان برسیم.
تاثیر این محدودیت چیست؟
مثلث نوردهی بدون امکان تغییر دادن یکی از اضلاع آن، انعطاف چندانی ندارد. به همین خاطر است که در ویدئوگرافی -بسیار بیشتر از عکاسی- از فیلترهای اِندی (ND یا Neutral Density) استفاده میشود.
این فیلترها که رنگ تیرهای دارند، جلوی لنز دوربین قرار میگیرند و مانع ورود بخشی از نور محیط به آن میشوند. یعنی تاثیر نور محیط در نوردهی را کاهش میدهند تا به جای بالا بردن سرعت شاتر یا بستن دیافراگم بتوانیم با قرار دادن یک فیلتر روی لنزمان به نتیجهای برسیم که مطلوبمان است.
پ.ن: تمام عکسهای استفادهشده در این مقاله متعلق به خودم هستند.
این پست را با بقیهی عکاسان تازهکار به اشتراک بگذارید تا در کنار هم بیشتر یاد بگیریم.
اگر محتوای این پست به نظرتان مفید بوده، به بخش آموزش عکاسی سر بزنید و باقی پستهایی که با این برچسب نوشته شدهاند را هم ببینید.