همهی ما دورانهای مختلف و متفاوتی را در طول عمر خود تجربه میکنیم. بعضی از این دورانها اینقدر روی جریان کلی زندگی ما تاثیرگذارند و ما را تغییر میدهند و برایمان مهم میشوند که برای مدتی خودمان را صرفا با بودن در آن دوران تعریف کنیم. دوران دانشجویی یکی از آنهاست. اصلا درستش هم همین است. وقتی دانشجوییم باید اول دانشجو باشیم! بعد میتوانیم دانشجوی هنرمند باشیم یا دانشجوی فعال مدنی یا سیاسی یا هر چیز دیگر.
اگر قبول کنیم که اول دانشجو هستیم، پس باید نسبت به وقایع دانشگاه و مسائل صنفی دانشجویی هم حساسیت نشان دهیم و برایمان مهم باشد که در خانهی دوممان چه میگذرد. نه اینکه فقط در جمعهای دوستانه چند کلمهای از مشکلات آموزشی یا صنفی بگوییم و برای هم ناله کنیم و احیانا چند فحش و ناسزا هم نثار مسئولین محترم کنیم؛ نه. باید حقوقمان را بدانیم، درمورد مشکلات و موارد نقض حقوق اولیهی دانشجویی آگاه باشیم و آمادهی اعتراض به طرق قانونی و ارائهی راهحلهای مناسب به مسئولین ذیربط.
اگر گفتند فلان روز بیایید فلان جا بست بنشینیم برای رفع مشکلات آموزشی باید بدانیم که سازماندهی تجمعهای مسالمتآمیز حق ماست، مسائل مربوط به آموزش از ابتداییترین مسائل و واقعا کف خواستههای صنفی دانشجویان است و چنین مشکلاتی با عنایت مسئولین امر به راحتی قابل حل است. نباید بگوییم «مگر تجمع هم نتیجه میدهد!؟ / نکند بکشندمان کمیتهی انضباطی!؟ / نکند فلان مسئول با من لج کند!؟ و…»
اگر گفتند فلان دانشجو که تا دیروز کنارتان مینشسته را کشیدهاند کمیتهی انضباطی باید آماده باشید برای این پرسش از مسئولین که «چرا؟» همین یک کلمه میتواند کلید بازگرداندن نشاط به فضای دانشگاهها شود. مسئولین دانشگاه موظفند پاسخگوی شما باشند. شما حق دارید بدانید که چرا به یک تشکل جدید مجوز تاسیس داده نمیشود یا به یک برنامهی فرهنگی مجوز برگزاری. حق دارید وقتی به شما مجوز نمیدهند به مراجع بالاتر اعتراض کنید و جواب بخواهید. حق دارید درمورد پروسهی تخصیص بودجه به فعالیتهای دانشجویی بدانید. حق دارید از فعالیتهای معاونت دانشجویی که مستقیما با رفاه شما سروکار دارد، خبر داشته باشید. حق دارید سوال کنید. حق دارید انتقاد کنید. حق دارید نشریه بدهید و در آن از وضعیت دانشگاهتان در حوزههای مختلف بنویسید و از مسئولین جواب بخواهید.
مطالعهی منشور حقوق دانشجویی که چند وقت است از سوی وزارت علوم منتشر شده و مجموعهای از آئیننامههای مربوط به حقوق و تکالیف دانشجویی را کنار هم جمع کرده میتواند شروع خوبی باشد. قبل از هر چیز حقوق خودتان را بدانید. خطوط قرمزی که قانون برایتان مشخص کرده را بدانید تا هر مدیری هرجا که دلش خواست نتواند برایتان خط قرمزی جدید ترسیم کند. هیچکس فراتر از قانون نیست و این قانون و تنها قانون است که چهارچوب فعالیتهای شما را مشخص میکند.
بعد از مطالعهی اولیه و به دست آوردن اطلاعات لازم به دنبال تشکیل هستههای مرکزی اولیه از دانشجویان همفکر خودتان باشید. به دنبال تاسیس یا احیای یک تشکل اسلامی یا یک کانون فرهنگی یا یک گروه مطالعاتی باشید. در این مورد کمی خودخواه باشید! به این فکر کنید که این کارها چه تاثیر بزرگی در ساختن شخصیت شما خواهند داشت. به این فکر کنید که چقدر اطلاعات و تجربهی بیشتری خواهید داشت و چقدر عملکردتان پختهتر خواهد بود. گاهی با دوستان دانشجویتان به کوه بروید! کوهنوردی یکی از بهترین فعالیتهاییست که به شکلگیری یک گروه منسجم کمک میکند.
حالا که به چند سال گذشته و تمام فعالیتهایم در دانشگاه فکر میکنم، میبینم که واقعا عمدهترین مشکل ما همین عدم توانایی در تشکیل گروههاییست که اولین اختلاف نظر از داخل فلجشان نکند. که تکلیفشان با خودشان مشخص باشد و بدانند در برخورد با نهادهای قدرت در دانشگاه چه رویکردی خواهند داشت. که با هم هماهنگ کار کنند و کارها را جلو ببرند و ضمن سیر به سمت اهداف تعیینشدهشان، از مجموعهی فعالیتها هم لذت ببرند.
باور کنید که همینهاست که یادگار دوران دانشجو بودن شما خواهد شد. نه آن نمرهی خوبی که از فلان استاد گرفتید و نه آن شبی که تا صبح به درس خواندن گذراندید. مطمئن باشید که سالها بعد هم قادر خواهید بود زحماتی که برای برگزاری یک همایش کشیدید و به خوبی برگزار شد، سرودی که در آمفی تئاتر دست در دست دوستانتان خواندید، فریادهایی که باعث شد چند روز گلویتان بگیرد، خستگیهایی که در کنار رفقا تحمل کردید، اعتراضاتی که نتیجه داد و کوههایی که باهم رفتید را به یاد آورید.
محیط، فعالیتها و کسانی که همراهیتان میکنند شخصیت شما را در دانشگاه شکل خواهند داد.
کمی به این فکر کنید که میخواهید چه شخصیتی از خودتان بسازید…
(این یادداشت در روزنامهی آفتاب یزد هم به چاپ رسیده است.)
حامد
من یه نویسنده، عکاس، ویدئوگرافر و پادکسترم که عاشق خلق محتوای بکر و تازهست. اگه دوست دارید بیشتر درموردم بدونید، صفحهی دربارهی من رو ببینید. اما اگه دوست دارید باهم رفیق بشیم، تو شبکهی اجتماعی موردعلاقهتون یا از طریق اعلانهای مرورگر دنبالم کنید، محتوا رو ببینید و نظرتونو بگید که بیشتر گپ بزنیم.
تا دفعهی بعد، عزت زیاد!
پستهای مرتبط
چرا «قضاوتم نکن» احمقانهترین و آسیبزنندهترین جملهی قرن ۲۱ است
در این پست، از عواقب گسترده و عمیق جملهی «قضاوتم نکن» در جامعه گفتهام و اینکه چرا فکر میکنم به شدت احمقانه و آسیبزننده است.
فلسفه چیست: با شاخههای علم فلسفه آشنا شوید
همهی ما واژهی فلسفه را در ترکیبها و جملههای مختلفی شنیدهایم و خودمان هم به کارش بردهایم. ولی اگر یکی بپرسد فلسفه چیست و به چه دردی میخورد، احتمال اینکه بتوانیم جواب درست و کاملی به او بدهیم آنقدرها هم زیاد نیست...
گزارش یک مجلس ترحیم
در راهروی غسّالخانه ایستاده بودم و زیر لب حمد و سوره میخواندم. به آدمهایی که مثل من منتظر بودند تا نماز میت خوانده شود نگاه میکردم...