برای خیلی از ما پیش میآید که حوصلهی مهمانیهای شلوغ و پرسروصدا، معاشرت با افراد جدید و حتی مکالمههای تلفنی (جز با دوستان صمیمی) را نداشته باشیم. و در این موقعیتها، معمولا در پیدا کردن دلیل و توضیح دادن حسمان به خانواده و اطرافیان با مشکل مواجهایم. حتی شاید خودمان هم دلیل واقعی را ندانیم. در این پست، از درونگرایی حرف خواهم زد -که دلیل بیشتر این حسهاست- و اینکه چهطور میتوانیم درونگرا بودنمان را برای دیگران توضیح دهیم.
اول: خودتان و درونگرایی را بیشتر بشناسید
درونگرایی هم مثل تمام مفاهیم دیگر دنیاست. برای اینکه بتوانید آن را به خوبی توضیح دهید، باید درموردش بیشتر بدانید. توصیهی من، شروع از این پست وبلاگ است که در آن از مفهوم درونگرایی و تفاوت آن با خجالتی بودن گفتهام. رفتارهایتان را کنار ویژگیهای تعریفشدهی افراد درونگرا بگذارید و ببینید دلیل آنها چیست.
هرچهقدر که بیشتر درمورد درونگرایی و خصوصا درونگرا بودن خودتان اطلاعات داشته باشید، صحبت کردن در این مورد برایتان آسانتر خواهد بود.
دوم: با چند مثال ملموس، یک داستان بسازید
فرض کنید از مرحلهی اول گذشتهاید و دقیقا میدانید که درونگرا چه کسیست و چه ویژگیهایی دارد. حالا در موقعیتی قرار دارید که باید یکی از این ویژگیها را برای اطرافیانتان توضیح دهید. این کار را چهطور انجام میدهید؟
یک فرد برونگرا هیچ تجربهای از تخلیهی کامل انرژی فقط با حرف زدن با دیگران یا گوش دادن به آنها در یک مهمانی ندارد. در نتیجه اگر از شما بشنود که برای حضور در آن مهمانی انرژی ندارید، در واقع چیز دیگری خواهد شنید. مثلا ممکن است فکر کند دوست ندارید با او وقت بگذرانید.
ممکن است با این قضیه مسئلهای نداشته باشید و فکر کنید که دیگران به مرور به این نوع توضیح دادن شما عادت خواهند کرد. در این صورت میتوانید از هر توضیحی که فکر میکنید درست است استفاده کنید. اما اگر فکر میکنید خانواده و دوستانتان از شما میرنجند یا فکر میکنند دارید خودتان را لوس میکنید، بهتر است به دنبال مثالهای ملموسی برای ساختن یک داستان و توضیح قضیه به آنها باشید.
تجربهی شخصی من نشان داده که برای بعضیها، داستانسرایی و تشبیهات جذاب و ملموس تاثیرگذارتر از هر توضیح دیگریست. مثلا ممکن است بخواهید خودتان را به یک گوشی موبایل تشبیه کنید. (کسی که اهل دنبال کردن خبرهای تکنولوژی باشد، این مثال را بیشتر از بقیه دوست خواهد داشت.) میتوانید بگویید که شما هم مثل گوشیهای موبایل یک باتری دارید که طی مکالمه با دیگران تخلیه میشود. در عوض، تنها نشستن جلوی تلویزیون با نوشیدنی یا خوراکی مورد علاقهتان و تماشای یک فیلم چیزیست که باتری شما را شارژ میکند.
برای بعضیها، داستانسرایی و تشبیهات جذاب و ملموس تاثیرگذارتر از هر توضیح دیگریست.
تجربهی من از فضای کار: وقتی مدیر محتوای یک مجموعه باشید یا مدیر یک پروژهی داخلی در آن مجموعه، مجبورید در جلسات داخلی مختلفی شرکت کنید. ممکن است در این جلسات گزارشی ارائه شود یا نظرات مختلفی به بحث گذاشته شود. افراد برونگرا بلافاصله وارد بحث خواهند شد و هر چیزی که به ذهنشان برسد را مطرح خواهند کرد. اما یک درونگرا، احتمالا برای دقایقی طولانی سکوت خواهد کرد تا تمام اطلاعات را دریافت کند و بتواند درمورد مسئلهی مطرحشده بیشتر فکر کند.
اگر درمورد درونگرا بودنتان به همکاران و مدیران مجموعه توضیح ندهید، با برداشتهای مختلفی از رفتارتان در جلسات مواجه خواهید شد. مثلا ممکن است مدیر مجموعه از شما بخواهد فعالتر باشید یا برای جلسات بعدی بیشتر آماده شوید. حتی ممکن است با اتهام کمکاری یا اهمیت ندادن به پروژه روبهرو شوید. و اگر از تفاوتهایی که -به خاطر درونگرا بودن- با دیگران دارید باخبر نباشید، احتمالا از این حرفهای او شوکه خواهید شد.
راهحل چیست؟ صحبت کردن درمورد درونگراییتان با مدیر مستقیم و همکاران درگیر در پروژههای مشترک. مطمئن باشید که یک بحث اولیه، باعث صرفهجویی بزرگی در زمان همهتان در آینده خواهد شد.
سوم: ارتباط موثر با دیگران را تمرین کنید
یکی از معمولترین مشکلات بین درونگراها این است که نمیتوانند به راحتی درمورد احساسات و نیازهایشان با دیگران حرف بزنند. یک دلیل این است که در تمام طول عمرشان و از افراد مختلف شنیدهاند که این نیازها نرمال نیستند و بهتر است تغییر کنند و به سمت برونگرایی بروند. دلیل دیگر هم دشواری ارتباط زبانی برای درونگراهاست. خیلی از ما همیشه با پیدا کردن کلمات درست در زمان درست درگیریم.
راهحل این است که مهارت برقراری ارتباط موثر با دیگران را در موقعیتهای کمریسکتر تمرین کنید. حالا شاید بپرسید موقعیت کمریسک یعنی چه؟ در مورد صحبت کردن از درونگرایی، یک موقعیت پرریسک میتواند صحبت کردن درمورد تجربههای دردناکتان به عنوان یک درونگرا با جمع بزرگی از آشنایان باشد. اما یک موقعیت کمریسک، صحبت کردن با یک نفر از دوستان صمیمیتان در این مورد است که سکوت شما را شارژ میکند.
مهارت برقراری ارتباط موثر با دیگران را در موقعیتهای کمریسکتر تمرین کنید.
این تمرینها، کمکم شما را برای موقعیتهای پرریسکتر و صحبت درمورد درونگرایی آماده میکنند.
حرف آخر
همیشه کسانی هستند که در هر صورت فکر میکنند شما به دنبال بهانهاید و دارید این حرفها را از خودتان درمیآورید. اگر با چنین افرادی طرفاید، فقط سعی کنید دچار تنشهای ادامهدار نشوید. احتمالا درک شدن درونگرایی توسط همهی انسانهای روی زمین وجود ندارد. و درگیریهای بیخود، فقط انرژی بیشتری از شما میگیرند.
اما اگر شانس درک شدن توسط دوروبریهایتان را دارید، حتما تلاشتان را بکنید. چون هیچ حسی مثل درک شدن و پذیرفته شدن توسط افرادی که برایتان مهماند، لذتبخش نیست.
از تجربهی حرف زدن درمورد درونگراییتان بنویسید. کامنت و تجربهی شخصی شما میتواند به دیگران کمک کند.
حامد
من یه نویسنده، عکاس، ویدئوگرافر و پادکسترم که عاشق خلق محتوای بکر و تازهست. اگه دوست دارید بیشتر درموردم بدونید، صفحهی دربارهی من رو ببینید. اما اگه دوست دارید باهم رفیق بشیم، تو شبکهی اجتماعی موردعلاقهتون یا از طریق اعلانهای مرورگر دنبالم کنید، محتوا رو ببینید و نظرتونو بگید که بیشتر گپ بزنیم.
تا دفعهی بعد، عزت زیاد!
پستهای مرتبط
چهطور خود حقیقیمان باشیم: هفت توصیهی کاربردی برای زندگی بهتر
وانمود کردن، ریشهی مشکلات زیادی در زندگی ماست. در این پست از نکاتی گفتهام که به ما کمک میکنند خودمان باشیم و برای خود واقعیمان زندگی کنیم.
چهقدر از سلامت رابطهتان مطمئناید: نشانههای یک رابطهی عاطفی سالم
در این پست از ویژگیهای یک رابطهی سالم گفتهام. به این سوالات پاسخ دهید تا به میزان سلامت رابطهتان پی ببرید.
چهطور وارد رابطه شویم اما مستقل بمانیم
چیزی که میتواند ضامن شاد بودن شخص ما و سلامت رابطهمان در آینده باشد، شکل خاصی از مستقل ماندن است. در این پست از راههای مستقل ماندن بعد از ورود به رابطه صحبت کردهام.