در یادداشت سوم از مجموعه‌ی “مجازی در برابر واقعی” یک قدم از سخت‌افزارها و آن‌چه که مشتریان بالقوه از دور می‌بینند، جلوتر خواهیم رفت. فکر می‌کنید مرحله‌ی بعد چیست؟

چند هفته پیش و در اوج گرمای تهران می‌خواستم یک پیراهن آستین‌کوتاه بخرم. برای این کار در مسیر بازگشت به خانه به چند فروش‌گاه که می‌دانستم تولیدات‌شان با سلیقه‌ی من سازگار است سر زدم اما برخلاف همیشه که معمولا خیلی سریع انتخاب می‌کنم (چون می‌دانم که چه می‌خواهم) این بار از محصولات و جوّ چند مغازه‌ی اول آن‌قدرها راضی نبودم و در نتیجه چیزی نخریدم. به نظر می‌رسید که این چند فروش‌گاه به جای تمرکز روی خدمات و تولیدات‌شان و ارزشی که برای مشتریان تولید می‌کنند، تعریف تخفیف‌های مختلف را عمده‌ترین راه برای جذب مشتری تشخیص داده و تنها براساس همین فرضیه‌ی غلط عمل می‌کنند.

فروش‌گاه چهارم اما در یک چیز با بقیه فرق داشت. به محض ورودم به مغازه با استقبال گرم یکی از فروشنده‌ها مواجه شدم که اول از من درباره‌ی چیزی که می‌خواستم سوال کرد و بعد محصولاتی که با خواسته‌هایم منطبق بودند را نشان‌ام داد. برخورد فروشنده این‌قدر خوب بود و این‌قدر روشن و راحت به تمام سوالات من درمورد محصولات جواب داد که در همان چند دقیقه‌ی اول می‌دانستم که قرار است از همین فروش‌گاه خرید کنم.

هیچ‌وقت تاثیر یک فروشنده‌ی خوب را دست کم نگیرید.

اما در دنیای مجازی چه؟ فروشنده‌ها در کدام قسمت از وبسایت شرکت یا استارت‌آپ ما حاضرند؟

تنها پاسخی که می‌شود به این نیاز -یعنی نیاز به فروشنده‌های خوب آنلاین- داد، از طریق تولید محتوای باکیفیت است. اگر مشتری شما به دفتر یا مرکز فروش‌تان مراجعه نمی‌کند و تمام چیزی که می‌بیند وبسایت‌تان است، همان تصمیمی که من در چند دقیقه (یا حتی ثانیه) اول گرفتم را براساس محتوای سایت شما خواهد گرفت.

وقتی می‌خواهید سایت کسب‌وکارتان را راه بیندازید، به این فکر کنید که مشتریان شما چه چیزهایی می‌خواهند. اگر خودتان می‌خواستید از سرویس‌هایی که ارائه می‌دهید استفاده کنید، چه شرایطی می‌توانست تجربه‌ی خریدتان را لذت‌بخش‌تر کند؟

مشخصا اعلام کنید که چه چیزی تولید می‌کنید و چه خدمتی ارائه می‌دهید. توضیحات کافی و حتی‌الامکان مختصری درمورد خودتان و اعضای تیم‌تان در اختیار مشتریان قرار دهید. سعی کنید در بخشی مثل وبلاگ یا سوالات متداول به تمام سوالاتی که ممکن است درمورد جنبه‌های مختلف فعالیت شما برای مشتری به وجود بیاید، پاسخ دهید و برای سوالات بیش‌تر یک یا چند راه ارتباطی تعریف کنید. (مثلا امکان گفت‌وگوی آنلاین با یکی از اعضای تیم شما یا کامنت گذاشتن زیر پست‌ها و…)

لحنی که برای نوشتن مطالب مختلف استفاده می‌کنید -همان‌قدر که لحن فروشنده در یک فروش‌گاه- بسیار مهم است. هرکدام از پست‌های وبلاگ‌تان باید -ضمن در نظر داشتن تصویر ثابت برند- برای ارتباط با یک قشر هدف خاص نوشته شوند. علاوه بر لحن، ابزاری که از آن برای نشر محتوا استفاده می‌کنید هم مهم است. مثلا اگر قشر هدف یکی از خدمات شما عمدتا شامل افراد ۴۰ ساله باشد، احتمالا استفاده از اینستاگرام برای نشر و بازنشر محتوای مربوطه چندان مفید نخواهد بود.

به یاد داشته باشید که تولید محتوای خوب و باکیفیت و انتشار آن با استفاده از مدیوم‌های درست، می‌تواند بهترین نتیجه را برای کسب‌وکار آنلاین شما رقم بزند. اگر ابزار اصلی شما برای ارتباط با مشتریان، سایت اختصاصی خودتان است؛ تمام تلاش‌تان را بکنید تا سیستم وبسایت‌تان به راحتی توسط هر کاربری قابل درک و استفاده باشد.

یک اصل کلی با توجه به احتمال بالای ایجاد سوءتفاهم در فضای مجازی، روشن و ساده بودن همه چیز است. تلاش برای متفاوت بودن را با پیچیده کردن همه چیز اشتباه نگیرید.

محتوای باکیفیت و تجربه‌ی کاربری خوب، همه چیز است!

برای اطلاع از انتشار نوشته‌های بعدی من در حوزه‌ی تولید محتوا، آدرس ایمیل خود را در بخش اشتراک وارد کنید. (نوار پایین وبلاگ را ببینید.)


به دیگران هم برسانید