من یک تئوری جدید دارم. فکر میکنم اگر بشود آدمها را دو به دو کنار هم نشاند و بهشان چای داد، وضع دنیا عالی خواهد شد. دو نفر، کنار هم و بدون هیچ همراه دیگری؛ بدون دوربین، بدون گوشی موبایل و بدون اینترنت و آنتن. فقط دو نفر با یک قوری پر از چای.
اما باید حواسمان باشد که دو نفر با افکار و عقاید مشابه را کنار هم نگذاریم. چون این عادت آدمهاست که تا یکی مثل خودشان میبینند، فکر میکنند دارند درست فکر میکنند و هرکسی که مثل آنها نیست، سخت در اشتباه است. هرکس باید کنار آن نفری بنشیند که ظاهرا از او بدش میآید.
مثلا مذهبیهای سرسخت را باید کنار بیدینها گذاشت؛ فمنیستها را کنار مردان میانسال معتقد به مردسالاری، سفیدپوستهایی که فکر میکنند با دیگران متفاوتاند را کنار رنگینپوستها، ایرانیهایی که حس برتری دارند را کنار عربها و افغانستانیها، تهرانیهای متوهم را کنار شهرستانیها، پولدارهایی که فکر میکنند همه از فرصتهای برابر برخوردارند را کنار آدمهای فقیری که نگران نان شب و سقف بالای سرشان هستند و همینطور تا آخر…
خلاصه هرکسی که میگوید از یک گروه خاص بدش میآید را باید کنار یکی از همان گروه گذاشت. با یک قوری چای و دو استکان کوچک؛ جوری که مجبور شوند هی برای خودشان و برای همدیگر چای بریزند. یک بشقاب بیسکوییت یا کیک خوشمزه هم میتواند مفید باشد!
البته طبیعتا کسانی که لایق احترام نیستند لایق دعوت به چای هم نیستند. چون امکان تغییر نظرشان نزدیک به صفر است و مدتهاست که از خطوط قرمز گذشتهاند؛ آنقدر که به قول جوئی در سریال فرندز، خط قرمز برایشان تبدیل به یک نقطه شده.
من یک تئوری جدید دارم. اینکه متنفر بودن و متنفر ماندن اصولا کار آسانی نیست. چون حالت طبیعی ما نیست و ادامهاش انرژی میخواهد. فکر میکنم هرکسی که میگوید از فلان چیز متنفر است، اصولا چیز خاصی درمورد آن نمیداند. در واقع بیش از هر چیز، از تصویری متنفر است که در ذهنش ساخته. و اگر بشود این تصویر را عوض کرد و به او نشان داد که بقیه هم انسانهایی عادی مثل خودش هستند که میخواهند بدون دردسرهای اضافه به زندگیشان ادامه دهند، خیلی چیزهای دیگر هم عوض میشوند.
باور نمیکنید؟ بیایید آدمها را دو به دو کنار هم بنشانیم؛ با یک قوری چای و مقداری بیسکوییت خوشمزه. و تا درمورد حداقل یک مسئلهی مورد اختلافشان به توافق نرسیدهاند، نگذاریم از هم جدا شوند. بعد ببینیم نتیجه چه میشود.
شاید سخت باشد ولی بهای زیادی برای صلح جهانی نیست. هست!؟ ضمنا نگران اثربخشی چای نباشید. اگر در مرحلهی اول جواب نگرفتیم، میرویم سراغ نوشیدنیهای قویتر. شما چه میگویید؟
حامد
من یه نویسنده، عکاس، ویدئوگرافر و پادکسترم که عاشق خلق محتوای بکر و تازهست. اگه دوست دارید بیشتر درموردم بدونید، صفحهی دربارهی من رو ببینید. اما اگه دوست دارید باهم رفیق بشیم، تو شبکهی اجتماعی موردعلاقهتون یا از طریق اعلانهای مرورگر دنبالم کنید، محتوا رو ببینید و نظرتونو بگید که بیشتر گپ بزنیم.
تا دفعهی بعد، عزت زیاد!
پستهای مرتبط
داستان یک پایان و یک آغاز (وبلاگ جدید درمورد بلاکچین و ارز دیجیتال)
در این پست، از دلایلم برای این کاهش فعالیت و ادامهی راهم در یک وبلاگ جدید -درمورد بلاکچین و کریپتو یا ارز دیجیتال- گفتهام.
یک شروع دوباره برای این وبلاگ: محتوای اختصاصی برای اعضا
در این پست، از یک شروع دوباره با محتوای اختصاصی برای اعضای وبلاگ حرف زدهام. بخوانیدش! شاید شما هم دوست داشتید عضو شوید.
بابا…
بابا! مهم نیست اگر یک روز موهای سرت سفید شوند، کمرت درد کند، زانوهایت خم شوند یا حتی دندانهایت بریزند. مهم نیست اگر از خانه دور باشی...