در قسمت اول از پادکست چی ببینیم، به‌ترین سریال کمدی برای دوران کرونا را معرفی کرده‌ام. برای آشنایی با سریال Brockmire تا آخر بشنوید.

 

اگه اهل تماشای فیلم و سریال‌اید، من رو در شبکه‌های اجتماعی یا یوتیوب یا پادگیر مورد علاقه‌تون دنبال کنید و منتظر قسمت‌های بعد باشید.

توییتر پادکست چی ببینم | توییتر حامد | اینستاگرام حامد | لینکدین حامد | کانال تلگرام | کانال یوتیوب

صفحه‌ی پادکست در anchor | در google podcasts | در apple podcasts | در spotify | در castbox | در stitcher | در podchaser

 

بشنوید

روی یکی از پلیرها کلیک کنید.

 

متن پیاده‌شده‌ی صدای این قسمت:

سلام، من حامد درخشانی هستم و شما دارید پادکست چی ببینم رو می‌شنوید. این قسمت: به‌ترین سریال کمدی برای دوران کرونا.

[موسیقی تیتراژ]

وقتی که زندگیای خودمون خوب پیش نمی‌رن، وقتی که دنیا جای بی‌خودی می‌شه -مثل الان احتمالا- خیلیامون دوست داریم که به سریالا و فیلمای کمدی پناه ببریم. چون که هرچه‌قدرم وضعیت زندگی و دنیای خودمون بد باشه، باز می‌تونیم با کاراکترای مورد علاقه‌مون زندگی کنیم، توی دنیای اونا وارد بشیم، باهاشون بخندیم، یه جورایی باور کنیم که همه چی می‌تونه همین‌قدر ساده باشه، می‌تونه همه چی این‌قدر سریع و راحت درست بشه. و شاید یه روزی دنیای ما هم همین‌جوری بشه؛ همین‌قدر ساده و پر از خوشیای کوچیک و بزرگ.

 

یک پست دیگر هم بخوانید:  ۶ سریال علمی تخیلی که باید ببینید

 

احتمالا تو زندگیای ما هیچ وقتی نبوده که به اندازه‌ی الان به کمدی و فانتزی نیاز داشته باشیم. هنوز تکلیف‌مون با تغییر اقلیم روشن نشده، زمین در حال نابودیه. و از این طرف، یه بیماری می‌آد کل دنیا رو در بر می‌گیره. یه عده‌ی زیادی مجبور می‌شن تو خونه بمونن. همه چی به هم می‌خوره، نرمال‌مون آسیب می‌بینه. و فشار روانی همه‌ی اینا در کنار فشار اقتصادی و اتفاقات دیگه‌ای که توی این مملکت داره می‌افته، همه‌شون باعث می‌شن که به شدت نیاز داشته باشیم به فانتزی و کمدی.

توی این قسمت از پادکست چی ببینم، تمرکزم روی کمدی خواهد بود و یکی از سریالایی که احتمالا خیلیاتون ندیدید.

اکثرمون دوست داریم تو این موقعیتا بریم دنبال کمدیایی که یه جورایی برامون آشنان. اگر می‌خوایم سریال ببینیم، مثلا ممکنه بریم سراغ سریالای کلاسیک و محبوبی مثل فرندز (Friends) یا آفیس (Office) یا ساینفلد (Seinfeld) یا هاو آی مت یور مادر (How I Met Your Mother) و امثالهم. و اگه بخوایم فیلم ببینیم، احتمالا می‌ریم سراغ بازی‌گرا و کارگردانایی که از قبل می‌شناسیم و یه جورایی به‌شون مطمئن‌ایم که تجربه‌ی خوبی برامون خواهند ساخت.

ولی امروز می‌خوام به‌تون یه سریالی معرفی کنم که به جای دفعه‌ی شونصدم تماشای فرندز برید سراغش! چون فکر می‌کنم که سریال خیلی خیلی مناسبیه برای این دوران و اصلا انگار برای این حال و روز ساخته شده کلا.

سریال براکمایر (Brockmire) جمعا چهار فصل داره. همین چند هفته پیش تموم شد فصل چهارمش که فصل آخرشم بود. هر فصل هشت قسمته، یعنی جمعا ۳۲ قسمت. و اگه بخواید پشت سر هم نگاهش کنید -گرچه توصیه نمی‌کنم این کارو بکنید- کم‌تر از ۱۲ ساعت طول می‌کشه.

 

یک پست دیگر هم بخوانید:  7 سریال کمدی که باید ببینید

 

بازی‌گر نقش اصلی هنک آزاریاست (Hank Azaria) که شاید به عنوان یکی از صداپیشه‌های سریال کارتونی سیمپسونز (Simpsons) بشناسیدش. یا اگه طرف‌دار فرندز باشید، به عنوان دیوید توی اون چهار پنج قسمتی که عشق اول فیبی بود شاید به یادش بی‌آرید.

در کنار هنک آزاریا، تایرل جکسون ویلیامز (Tyrel Jackson Williams) و آماندا پیت (Amanda Peet) هم نقشای اصلی دیگه‌ی سریال هستن که تو همه‌ی قسمتا حضور ندارن ولی کاراکترای مهمی محسوب می‌شن توی داستان.

امتیاز سریال در IMDB (آی‌ام‌دی‌بی)، ۸٫۱ از ۱۰ و در Rotten Tomatoes (راتن تومیتوز)، ۹۸ از ۱۰۰ ـه. و من اصلا توصیه نمی‌کنم که با خانواده ببینیدش.

کاراکتر اصلی جیم براکمایر یه گزارش‌گر بیس‌باله و ما از این‌جا باهاش آشنا می‌شیم که می‌فهمه همسرش بهش خیانت کرده. در نتیجه مست می‌کنه و می‌ره پشت میکروفون و حرفایی رو می‌زنه که نباید بزنه. و همین باعث می‌شه که شغلشو از دست بده و برای ۱۰ سال بره تو کشورای مختلف و هر کاری که گیرش می‌آد انجام بده و از بیس‌بال دور باشه.

توی قسمت اول، جیم برمی‌گرده به آمریکا و قبول می‌کنه که گزارش‌گر یک تیم بیس‌بال خیلی کوچیک و محلی باشه؛ به امید این‌که دوباره بتونه برگرده و در سطح یک در لیگ حرفه‌ای و ملی آمریکا دوباره بیس‌بال گزارش کنه.

توی فصل یک -اگه بخوام صادق باشم- اتفاقاتی که می‌افتن و کاراکترایی که معرفی می‌شن، خیلی تیپیکال یک سریال کمدی‌ان. از اون‌جایی که نمی‌خوام خیلی داستانو لو بدم، اتفاقایی که تو فصل اول می‌افتنو از روشون می‌گذرم، خیلی ریز نمی‌شم روی داستان. ولی آخر فصل یک، ظاهر قضیه اینه که یه مرحله رفتیم جلو و جیم داره موفق می‌شه، نزدیک‌تر می‌شه به اون رویاش که برگشتن به لیگ بیس‌باله.

ولی مشکلاتی که تو فصل اول خیلی مهم به نظر نمی‌رسیدن -مثل اعتیاد جیم به نوشیدنی‌های الکلی و مواد مخدری مثل کوکائین- توی فصل دوم می‌آن وسط ماجرا قرار می‌گیرن و تبدیل می‌شن به یه جورایی تمرکز داستان. و این‌جاست که ما کم‌کم به عنوان بیننده می‌فهمیم که راه رسیدن به رویاها و اهدافش برای جیم براکمایر اون‌قدرام آسون و کوتاه نیست.

آماده باشید که توی فصل دوم کلی حرص بخورید. و ببینید که تمام چیزای خوبی که توی زندگی این کاراکتر اصلی بودن، یکی یکی چه جوری از دستش در می‌رن.

آخر فصل دوم می‌رسیم به جایی که دیگه کاراکتر اصلی‌مون در پایین‌ترین نقطه‌ی زندگیشه احتمالا و هیچ راهی نداره به جز تغییر.

فصل سوم، تلاش جیم براکمایر رو نشون می‌ده برای برگشتن به یک زندگی نرمال، برای پیدا کردن یک نرمال جدید بدون نوشیدنی‌های الکلی و مواد مخدر و تلاشش برای موفقیت و دوباره رسیدن به اون رویای اولیه‌ش.

این فصل یه امتیاز ویژه هم داره که توش جی کی سیمونز (J. K. Simmons) بازی کرده. کاراکتر خیلی باحالی داره، خیلی جذابی داره و خط سیر داستانیش و ارتباطش با کاراکتر اصلی‌مون جیم براکمایر خیلی جذابه. و توی این چند قسمتی که هست، واقعا به شدت آدم لذت می‌بره از بازیش و کل داستان سریال.

کلا کاراکترای جانبی فصل سه خیلی خوب‌ان همه‌شون. و بیننده می‌تونه به راحتی احساس کنه که دارن کمک می‌کنن به تبدیل شدن کاراکتر اصلی‌مون -جیم براکمایر- به یه آدم به‌تر.

 

یک پست دیگر هم بخوانید:  8 سریال پلیسی جنایی که باید ببینید

 

و در نهایت می‌رسیم به فصل چهارم که توش سریال فلش فوروارد می‌زنه. می‌ره به آینده، سال ۲۰۳۰٫ و ما بالاخره می‌بینیم که زندگی جیم براکمایر به یک ثباتی رسیده. و برعکس، دنیا در بی‌ثبات‌ترین حالت ممکنه.

و دلیل اصلی این‌که می‌گم این سریال برای این دوران خیلی مناسبه، همین فصل چهاره. دنیایی که توی فصل چهار ترسیم می‌شه، دنیای خیلی تاریک و وحشت‌ناکیه. و البته کاملا قابل تصور و نزدیک‌تر به ما از اون چیزی که فکرشو می‌کنیم.

انتخاب خیلی خوب سریال اینه که این دنیا رو توی پس‌زمینه نگه می‌داره و خیلی تمرکز نمی‌کنه روی این بخش تاریک قضیه. و تمرکز رو نگه می‌داره روی کاراکترای اصلی و ما دنیا رو از دید این کاراکترا می‌بینیم در واقع.

و این‌طوریه که ما می‌بینیم با وجود این‌که دنیا در حال نابودیه، همه چی بد به نظر می‌رسه، باز آدما می‌تونن یه راهی پیدا کنن برای ادامه، برای امید داشتن و برای زندگی کردن.

و در نهایت می‌رسیم به چند دقیقه‌ی پایانی سریال -سه چهار دقیقه‌ی پایانی سریال- که واقعا بی‌نقص‌ان، واقعا جذاب‌ان. و برعکس خیلی سریالای دیگه‌ی کمدی، کاملا بیننده رو ارضا می‌کنن. و احساس می‌کنی که همه چی دیگه سر جای خودشه.

انگار که چند سال بشینی یه کاراکتری رو، یه آدمی رو تماشا کنی در حالی که تلاش می‌کنه با مشکلات شخصی خودش و با مشکلات دنیا دست و پنجه نرم کنه -به‌ترین حالتی که می‌تونه- و در نهایت، بعد از طی کردن یه مسیر سخت و خیلی طولانی، می‌بینی که این آدم به آرامش می‌رسه.

صحنه‌ی پایانی سریال، نشون‌دهنده‌ی این آرامشه. و یه جورایی به نظر من، می‌خواد به مخاطب بگه که اگر کسی مثل جیم براکمایر می‌تونه به آرامش برسه -توی این ورژن از دنیا که این‌قدر تاریکه می‌تونه به آرامش برسه- شما هم هرچه‌قدرم که اوضاع‌تون بده، می‌تونید در نهایت به این‌جا برسید.

شاید در نگاه اول این‌طور به نظر نرسه ولی در نهایت براکمایر (Brockmire) یه سریاله درمورد امید. و امید چیزیه که این روزا خیلیامون خیلی خیلی بهش احتیاج داریم.

دیگه بیش‌تر از این درمورد سریال صحبت نمی‌کنم. خودتون برید پیداش کنید، دانلودش کنید و بشینید ببینیدش. امیدوارم که ازش لذت ببرید.

این، قسمت اول از پادکست چی ببینم بود. امیدوارم که منو توی شبکه‌های اجتماعی یا توی یوتیوب و پادگیرها دنبال کنید و با قسمتای بعدی پادکست هم با من هم‌راه باشید. شِیر کردن پادکست و معرفیش به دیگران یادتون نره. و تا قسمتای بعد، عزت زیاد…

[موسیقی تیتراژ]


به دیگران هم برسانید