توی این قسمت، رفتم سراغ فیلم ایرانی جهان با من برقص از سروش صحت و نظرمو درموردش گفتم. خلاصهی قضیه اینه: نبینیدش. چون هم وقتتونو تلف میکنه و هم پولتونو. اگه میخواید بدونید چرا، این قسمتو بشنوید.
اگه اهل تماشای فیلم و سریالاید، من رو در شبکههای اجتماعی یا یوتیوب یا پادگیر مورد علاقهتون دنبال کنید و منتظر قسمتهای بعد باشید.
توییتر پادکست چی ببینم | توییتر حامد | اینستاگرام حامد | لینکدین حامد | کانال تلگرام | کانال یوتیوب
صفحهی پادکست در anchor | در google podcasts | در apple podcasts | در spotify | در castbox
بشنوید
روی یکی از پلیرها کلیک کنید.
ARVE Error: src mismatchprovider: youtube
url: https://youtu.be/QR0rDooZVs0
src in org: https://www.youtube-nocookie.com/embed/QR0rDooZVs0?feature=oembed&width=840&height=1000&discover=0
src in mod: https://www.youtube-nocookie.com/embed/QR0rDooZVs0?width=840&height=1000&discover=0
src gen org: https://www.youtube-nocookie.com/embed/QR0rDooZVs0
متن پیادهشدهی صدای این قسمت:
سلام، من حامد درخشانی هستم و شما دارید پادکست چی ببینم رو میشنوید. این قسمت: نقدی بر فیلم جهان با من برقص، اثر سروش صحت.
[موسیقی تیتراژ]
فکر کنم زمستون سال پیش بود که من برای اولین بار اسم این فیلمو شنیدم. میگفتن که به عنوان اولین تجربهی کارگردانی سروش صحت در سینما، فیلم خیلی خوبیه. بعدم که اکران شد توی سینما و بعدش به صورت آنلاین به خاطر کرونا، هی من آدمای مختلفی میدیدم که درمورد این فیلم دارن مینویسن توی شبکههای اجتماعیشون. و هیچ نظر منفی یا نکتهی بدی درمورد فیلم نبود توی این نظرایی که من میدیدم. یعنی همه داشتن تعریف میکردن که: آه! چهقدر فیلم خوبی! وای! چهقدر صحنهی فلانش عالی بود! وای! من هی دارم دوباره میبینمش! و اینا…
و تیر آخرو اونجایی خوردم که سرچ کردم توی گوگل، نقد فیلم جهان با من برقص و یه سری نقد فیلم خوندم درموردش. که باز همگی عموما تعریف کرده بودن. یه سریا کامل غش و ضعف رفته بودن برای فیلم و خود سروش صحت. و یکی دو تا فقط نقد بود که یکی دو تا نکتهی منفی هم درموردش گفته بود. ولی عموما همه مثبت بودن و همه میگفتن که برید فیلمو ببینید، فیلم خوبیه و اینا.
و خلاصه اینطوری شد که من گول خوردم و رفتم پنج شیش هزار تومن فکر کنم -یه چیزی تو همین مایهها بود قیمتش- پول رو دادم و دانلود کردم و یه ساعت و نیم بعدش دودستی زدم تو سرم که چه کار اشتباهی و چه تایمی که هدر دادم!
تنها نکتهی مثبت قضیه فکر کنم این بود که برگشتم بعد از دیدن فیلم، اون نقدایی که درموردش خونده بودم رو دوباره یه قسمتاییشو خوندم و بلند بلند قهقهه زدم. یعنی قشنگ طنز بودن. یعنی کلا حرف من این بود که داشتم میخوندمشون دوباره، با خودم میگفتم که: چه جوری تو اسم خودتو گذاشتی منتقد فیلم و این خزعبلات رو درمورد این فیلم نوشتی؟
خلاصه اینکه نظرم خیلی منفیه درمورد فیلم. و هرچی که در ادامه خواهید شنید هم در ادامهی همین نظر منفیه. در نتیجه اگر فیلم رو دیدید و دوستش داشتید، توصیه میکنم که این قسمت از پادکست رو نشنوید دیگه ادامهشو، که باهم دعوا نکنیم!
ولی اگر ندیدید و میخواید ببینید، نکنید این کارو! نرید سمت این فیلم و هم زمان و هم پولتون رو به نظرم حفظ کنید. و هر کار دیگهای بکنید به جز این.
خب، بیآید صحبت درمورد فیلمو از سناریو و فیلمنامهش شروع کنیم. من انتظارم این بود که این فیلم سناریوی خیلی قویای داشته باشه -حالا خیلی قویم نه- حداقل متوسط رو به بالایی داشته باشه. چون سروش صحت رو یک نویسندهی متوسط رو به بالا میدونم. نویسندهی نسبتا موفقیه. و یه سری کاراش اون وسط برام جذابان. نه همهشون، ولی یه سری کارای خوب اون وسط داره. در نتیجه فکر میکردم که سناریوی خوبی خواهیم داشت، داستان خوبی خواهیم داشت. و اگر اشکالی باشه توی فیلم، توی بخش کارگردانی و بقیهی چیزاشه. از داستان، انتظار خیلی بیشتری داشتم.
ولی چیزی که باهاش مواجه شدم در تماشای فیلم: کاراکترای به شدت ناقص، روابطی که معلوم نیست از کجا اومدن، خیلی باز ناقصان، رفتار احمقانهی آدما که یا انگیزههای احمقانهای دارن یا اینکه کلا انگیزهشون معلوم نیست که چرا دارن این کارو میکنن، که چهشونه، چه وضعیه و اینا. و کلا داستانایی داریم که مجموعهی یه سری کپی مسخرهان به نظر من و به شکل غیرقابل باوری به هم چسبیدن که یک فیلم رو ایجاد کنن.
تنها نکتهی مثبت سناریو به نظرم، چند تا تکدیالوگ بود که نسبتا خوب بودن و دلنشین بودن. ولی نگاه کلی به دیالوگها هم همینو نشون میده که واقعا سیر طبیعیای نداره فیلم. روایت نسلها خیلی مسخرهست. به مسخرهترین شکل ممکن، نسل جوون رو و نسل گذشته رو حتی -هردوتا نسل رو- و برخوردشون با هم رو خیلی، خیلی خیلی مسخره بود نظرم.
رفتار برادر با خواهر باز خیلی مسخره بود. به عنوان کسی که دو تا خواهر داره، قشنگ بهم برخورد. یعنی اون برادره با خواهری که احتمالا مثلا سی سال، سیوچند سال سنش بود، اون برخورد خیلی مسخره بود.
و قضیه اینه که با به تصویر کشیده شدن این برخورد من مشکلی ندارم کلا. توی یه فیلم ایرانی میتونن این برخورد رو به تصویر بکشن، چون چنین برخوردایی تو ممکلت ما هنوز وجود دارن.
مسئلهی اصلی من با این برخورد، این بود که اون برادره کاراکتری بود که کاراکتر منفیای نبود. کاراکتر نسبتا مثبتی بود، برادر شخصیت اصلی بود، کسی بود که آدما رو دور هم جمع کرده بود و کاراکتر مثبتی بود کلا. چیز منفیای به جز این ازش نمیدیدیم. و در نتیجه، به نظر میرسید که فیلم داره میگه که این کار، کار اوکیایه. یعنی مسئلهای نداره. آدمه چون آدم خوبیه، این کارم کار مسئلهداری نیست، کار بدی نیست، چون این آدم داره انجامش میده.
در کنار این، رفتار دختر با پدر، پدر با دخترم خیلی مسخره و غیرطبیعی و اصلا یه جوری بود. خیلی -اصلا نمیدونم چه جوری توصیفش کنم- خیلی بیخود بود.
رفتار دختر و پسر مثلا عاشق، یه جور بدی احمقانه بود و خیلی رو اعصاب. و در واقع فکر میکنم که نظر سروش صحت رو درمورد نسل جوونتر -نسل ما- داشت نشون میداد این دو تا کاراکتر. که نشون میده که واقعا سروش صحت یا اصلا شناختی از نسل جدید نداره یا اینکه شناختش خیلی شناخت منفی و سطحی و بیخودیه که به اینجا رسیده، که این کاراکترا رو بنویسه.
این از سناریو. حالا میرم سراغ چند تا نکتهی منفی دیگه از جنبههای دیگهی فیلم که قضیه رو قشنگ جا بندازم براتون -ببندم- که دیگه اصلا سمت این فیلم نرید کلا!
اسم فیلم به نظرم خیلی بیدلیل بود. احتمالا موقع انتخابش خیلی فکر میکردن که دارن هوشمندانه عمل میکنن و ما بعد از دیدن فیلم خواهیم گفت که آه! مای گاد! چهقدر اینا خفنان! و اینا. ولی واقعا ربطی نداشت به داستان. از هر معنایی که بگیریم این جهان با من برقصو، به نظرم جا نیافتاده بود قضیه تو فیلم و به داستان ربطی نداشت.
یه نکتهی خیلی بیخود فیلم، تیکههای همراه با موسیقی خارج از داستان بود که مثلا کادرو یهو بزرگتر میکرد و یه عده اون پشت داشتن میرقصیدن و یه عده داشتن میزدن و اصلا معلوم نبود که رویائن، معلوم نبود که -این- داره راوی اینا رو میبینه، اصلا کلا معلوم نبود که فلسفهی وجودیشون چیه، چرا اونجان و دارن چی کار میکنن، ما چه برداشتی باید ازشون داشته باشیم.
در ادامهی تم بیدلیل و بیخود بودن، میرسیم به سینماتوگرافی فیلم و فیلمبرداریش. که خیلی باز بیدلیل بود همه چی، به فیلم نمیخورد. یه جاهایی بود که من سورپرایز شدم اولش. فکر کردم که آهان! این هدفدار مثلا این کارو کرده، فکر کردن به این شات واقعا، اینی که واید اومده گرفته این صحنه رو و کلی فضای منفی -Negative Space- در نظر گرفته، مثلا هدف داره، داره یه حسی رو اینجا، به حس این صحنه میخوره، به حس این کاراکتر میخوره و یه مقدار فکر کردن روی این قضیه.
ولی بعدش که این کارو برای صحنههای کاملا بیدلیل و بیربط تکرار کرد -همین شاتا رو گرفت و همین فضا رو اومد، همین حرکت دوربین و همین کادربندی رو- فهمیدم که هیچ دلیلی نداشته کارشون. و همینطوری هر کاری دوست داشتن کردن. و بیشتر به نظر میاومد که یه سری فیلم دیدن، یه سری صحنه به نظرشون جذاب اومده و بدون اینکه توجه کنن که چه صحنهایه، چه حسی داره، چه کاراکترایی توش هستن و داستان چیه کلا، اومدن کپی همون کادرها رو توی فیلم خودشون پیاده کردن.
در کنار فیلمبرداری، نورپردازی فیلمم ضعیف بود. یه جاهایی بیخود تاریک بود، یه جاهایی نور اصلا درست نبود و اینا. و به نظر میرسه که -مثل فیلمبرداری- به نورپردازی هم خیلی فکر نکرده بودن. و سینماتوگرافی فیلم کلا به شدت ضعیف بود.
به نظرم قویترین بخش فیلم، بازی بازیگرا بود. به نظرم متوسط بودن در مجموع و کاریو که کارگردان ازشون خواسته بود رو احتمالا انجام داده بودن. و مشکل از کارگردانی و سناریو -فیلمنامه- بود که فیلم اینقدر ضعیف بود. بازیگرا بد نبودن. متوسط بودن در حد خودشون. و قویترین بخش فیلم این بود که اینا متوسط بودن. دیگه خودتون حساب کنید که فیلم چی بوده.
کلا به نظرم سروش صحت نشسته بود یه سری ایده رو روی کاغذ نوشته بود که من میخوام این حرفا رو، این چیزا رو از جامعهی ایرانی نشون بدم مثلا و روی مفهوم مرگ کار کنم. و در کنار این، رفته بود یه سری فیلم دیده بود -از کارگردانای مورد علاقهش احتمالا- و از مجموع اینا یه ملغمهای درآورده بود که هیچیش به هیچیش نمیخورد. یه تیکههای مختلفی، کپی کارای مختلف بودن که به هم چسبیده بودن. و خوب هم نچسبیده بودن. و یک ترکیب آزاردهنده بود واقعا. یعنی نه تنها جذاب نبود، بلکه یه جاهایی واقعا آزاردهنده بود. و یک فیلم خیلی ضعیف رو ساخته بودن در کنار هم.
خلاصه اینکه جهان با من برقص رو اصلا نبینید. سمتش نرید. پول ندید براش. و وقتتونو صرف این کارا نکنید. برید فیلمای دیگه ببینید. که توی همین پادکست درمورد چندتاشون صحبت کردم و بعد از اینم خواهم کرد. و فیلم خوب ببینید! چه کاریه آقا!؟ این چی بود آخه!؟
از اینکه با این قسمت از پادکست چی ببینم و غرهای من درمورد یک فیلم به شدت ضعیف همراه بودید، ازتون ممنونام. امیدوارم که به دردتون خورده باشه و به نظرتون مفید بوده باشه این قسمت. و اگر اینطور بوده -اگر این قسمت و کل پادکست چی ببینم به نظرتون مفید و جذابه- خیلی خیلی ممنون خواهم شد اگر به دیگران هم معرفیش کنید و در پادگیرهای مورد علاقهتون دنبالش کنید.
منتظر نظرها، کامنتها و باقی حرفاتون درمورد پادکست هستم و پیشنهادات برای موضوع قسمتای بعدی. تا اون موقع و صحبت درمورد یک فیلم یا سریال دیگه، عزت زیاد…
[موسیقی تیتراژ]
حامد
من یه نویسنده، عکاس، ویدئوگرافر و پادکسترم که عاشق خلق محتوای بکر و تازهست. اگه دوست دارید بیشتر درموردم بدونید، صفحهی دربارهی من رو ببینید. اما اگه دوست دارید باهم رفیق بشیم، تو شبکهی اجتماعی موردعلاقهتون یا از طریق اعلانهای مرورگر دنبالم کنید، محتوا رو ببینید و نظرتونو بگید که بیشتر گپ بزنیم.
تا دفعهی بعد، عزت زیاد!
پستهای مرتبط
تغییر اقلیم: دلیل ناگفتهی آتشسوزی در جنگلها (پادکست این هفته با حامد – قسمت اول)
در قسمت اول از پادکست این هفته با حامد، از آتشسوزیهای اخیر در جنگلها، بازتاب آن در رسانهها و تاثیرات منفی تغییر اقلیم گفتهایم.
عصر محتوا – قسمت ششم: بهترین متریک برای بازاریابی محتوایی
قسمت ششم از پادکست عصر محتوا را بشنوید. در این قسمت، از بهترین متریک و معیار برای سنجش عملکرد محتوا و بازاریابی محتوایی حرف زدهام.
عصر محتوا – قسمت اول تا سوم
قسمت اول تا سوم از پادکست عصر محتوا را بشنوید. در این قسمت از ضرورت اجرای بازاریابی محتوایی، داشتن هدف و بیانیهی ماموریت محتوا گفتهام.