حدودا ۱۵ سال از به وجود آمدن پدیدهای به نام پادکست میگذرد. و در این ۱۵ سال، پادکستها توانستهاند سهم قابل توجهی از محتوای مصرفی مخاطب عام را به خودشان اختصاص دهند. این مسئله درمورد پادکستهای فارسی هم صادق است. اما در این یادداشت، کاری به تاریخچه و وضعیت فعلی پادکستها ندارم. بلکه درمورد نقش فعلیشان در دنیای رسانهها و آیندهشان حرف خواهم زد. پس اگر پادکست میسازید یا مخاطب چند پادکست هستید، این چند خط را با من بمانید.
وضعیت آزادی بیان در سال ۲۰۲۰
گزارشها و آمار نشان میدهند که آزادی بیان در یک دههی اخیر دائما رو به کاهش داشته و دنیا از این لحاظ در بدترین وضعیتش از سال ۲۰۰۹ قرار دارد. و تقریبا تمام کشورهایی که طی این سالها با تظاهرات و اعتراضات خیابانی درگیر بودهاند، تلافی اعتراضات مردم را سر رسانهها و اینترنت درآوردهاند. این یعنی وضعیت آزادی بیان و رسانهها در بسیاری از کشورها بحرانیست. اما ارتباط پادکستها با این بحران چیست؟
من -براساس شواهد مختلف- فکر میکنم که پادکستها میتوانند راهی رو به جلو، عاملی برای بهبود وضعیت آزادی بیان و آخرین سنگر آدمهای معمولی و ژورنالیستهای مستقل برای بیان عقاید و داستانهایشان باشند. و در ادامه از دلایلم بیشتر خواهم گفت.
چرا پادکستها میتوانند به بهبود وضعیت آزادی بیان کمک کنند
۱- دموکراتیزه شدهاند
دموکراتیزه شدن، یعنی قابلدسترس شدن برای همه یا عموم افراد جامعه. و میشود گفت که پادکستها طی چند سال اخیر تا حد زیادی دموکراتیزه شدهاند.
در سال ۲۰۲۰، تعداد نرمافزارها و اپلیکیشنها و سایتهایی که میتوان روی آنها -بدون هزینه- پادکست گوش داد، به اوج خودش رسیده است. از طرف دیگر، سازندگان پادکست هم گزینههای رایگان مختلفی برای میزبانی فایلهای صوتی پادکستشان در اختیار دارند و میتوانند بدون هزینههای گزاف -و فقط با یک گوشی هوشمند- پادکست بسازند.
و حتی پادکسترهای وسواسی -که اهمیت زیادی برای کیفیت صدا و جنبهی فنی قضیه قائلاند- هم میتوانند با خرید یک میکروفون خوب به بالاترین کیفیت ممکن برای ضبط خارج از استودیو برسند. (قیمت یک میکروفون قابل قبول، بین ۵۰ تا ۱۰۰ دلار خواهد بود.)
۲- ساختشان هزینهی کمی دارد
همانطور که در مورد قبل گفتم، ساخت پادکست میتواند به شدت کمهزینه باشد. اما اگر کسی بخواهد روی پادکستش سرمایهگذاری کند، به یک میکروفون، یک کامپیوتر یا لپتاپ و یک نرمافزار خوب ادیت صدا نیاز خواهد داشت. و قیمت همهی اینها در مجموعه میتواند کمتر از ۵۰۰ دلار باشد.
هزینههای ادامهدار پادکست هم میتوانند حدودا صفر باشند. (با استفاده از میزبانی رایگان) یعنی میشود با سرمایهگذاری نسبتا پایینی یک پادکست خوب داشت. شنیدن پادکست هم عموما هزینهای به جز هزینهی اینترنت ندارد.
۳- کنترلشان سختتر است
براساس آمار سال ۲۰۱۹، طول میانگین هر قسمت پادکست حدودا ۳۷ دقیقه است. یعنی حتی اگر با سرعت دو برابر پخش شود، برای گوش دادن به هر قسمت پادکست حدود ۱۸ دقیقه زمان لازم است.
از طرف دیگر، فعلا ابزاری برای گوش دادن به پادکست و تشخیص کلمات خاص یا محتوای کلی آن وجود ندارد. و تنها راه موجود برای کنترل محتوای پادکستها، تبدیل صدای آنها به متن و آنالیز متن پیادهشده است. ابزارهای تبدیل صوت به متن هم چند ویژگی دارند که کار را سختتر میکنند:
– ارزان نیستند
– برای تمام زبانها خوب کار نمیکنند و آنقدرها دقیق و قابل اعتماد نیستند
– متعلق به مجموعههایی هستند که نمیتوانند به این راحتی ابزارشان را به سرکوبکنندگان آزادی بیان بفروشند (مثلا گوگل)
حالا این را بگذارید کنار تعداد بسیار زیاد پادکستهای منتشرشده در روز تا به این نتیجه برسید که بررسی و کنترل محتوای پادکستها در سال ۲۰۲۰ هنوز به کار راحتی تبدیل نشده است (حداقل به راحتی کنترل ویدئو و عکس و متن نیست) و به زمان و هزینهی زیادی از سوی سرکوبکنندگان آزادی بیان احتیاج دارد.
۴- امکان ناشناس بودن در آنها وجود دارد
اگر بخواهید یک وبلاگنویس جدی باشید، باید سایت خودتان را داشته باشید. و امکان ایجاد وبسایت و ادارهی آن به شکلی کاملا ناشناس برای یک آدم معمولی دشوار است. (بهخصوص در ایران) اما پادکستها میتوانند مثل شبکههای اجتماعی ناشناس باشند. کافیست ادیت صدا را به خوبی بلد باشید و بدانید چهطور در فضای اینترنت ناشناس بمانید.
۵- مخاطبین پر و پا قرصی دارند
آمار دقیقی از تعداد شنوندگان و طرفداران پادکست در کل دنیا وجود ندارد. اما براساس آمار آمریکا، از هر ۱۰ نفری که پادکست گوش میدهند، ۸ نفر روزانه بیش از یک ساعت برای این کار زمان میگذارند. یک رقم جالب دیگر، این است که ۵۲ درصد از شنوندگان پادکست به تمام اپیزود انتخابیشان گوش میدهند و آن را نیمهکاره رها نمیکنند.
در دنیایی که مردم حوصلهی خواندن متنهای طولانی ندارند، پیدا شدن شکلی از رسانه که افراد حاضرند ساعتها صرفش کنند و با علاقه مخاطبش باشند، اتفاقی عجیب و مهم است و قدرت خارقالعادهای به پادکستها میدهد.
مشکلات و چالشها
به نظر میرسد که دستگاههای سرکوب آزادی بیان هم به خوبی قدرت پادکستها را تشخیص دادهاند و در حال تلاش برای خنثی کردن آن هستند. ورود رسانههای رسمی و جهتدار و افرادی که ظاهر جذاب دارند اما به آرامی در حال تزریق اطلاعات غلط و مسموم کردن فضای پادکستها هستند و البته تشکیل گروههایی از این افراد و رسانهها که همواره در حال تبلیغ پادکستهای همدیگر هستند، از جملهی این تلاشها محسوب میشوند.
چه میشود کرد؟
راهحلها برای ما -به عنوان جامعهی مخاطبین- میتوانند بسیار متنوع باشند. اما من راهحل شخصی خودم را در مقالهای دیگر به اسم «چرا هر کلیک شما در عصر پساحقیقت مهم است» آوردهام.
اما اگر مثل من خالق محتوایید، پیش از هر چیز باید با دنیای پادکستها آشنا شوید و از قافله عقب نمانید. بعد هم باید تلاش کنید تا سرنوشت پادکست و محتوای صوتی فارسی با سرنوشت محتوای متنی و ویدئویی فارسی یکسان نشود و بازهم دچار متخصصین قلابی نشویم.
برای ورود به دنیای پادکستها میتوانید این پست از وبلاگ من را بخوانید یا مستقیم بروید سراغ یکی از پادکستهایم: چی ببینم – این هفته با حامد
نوبت شما
اگر نظر یا راهحلی دارید، در کامنتها مطرحش کنید. شاید بحث خوبی شکل گرفت.
این یادداشت، ابتدا در سایت میدان منتشر شده است.
حامد
من یه نویسنده، عکاس، ویدئوگرافر و پادکسترم که عاشق خلق محتوای بکر و تازهست. اگه دوست دارید بیشتر درموردم بدونید، صفحهی دربارهی من رو ببینید. اما اگه دوست دارید باهم رفیق بشیم، تو شبکهی اجتماعی موردعلاقهتون یا از طریق اعلانهای مرورگر دنبالم کنید، محتوا رو ببینید و نظرتونو بگید که بیشتر گپ بزنیم.
تا دفعهی بعد، عزت زیاد!
پستهای مرتبط
ما چهطور به نسل خسته و ناامید تبدیل شدیم
نسل ما (متولدین 60 تا 75) در چند مرحله به یک نسل خسته و ناامید تبدیل شده. در این یادداشت، از این چند مرحله گفتهام و جایی که امروز به آن رسیدهایم.
در حاشیهی انتقال درختان قبل از احداث پروژههای ساختوساز؛ سود و زیان فقط مالی نیست
یکی از اقدامات مدیران برای کمتر کردن آسیبهای محیط زیستی پروژه میتواند انتقال درختان محل اجرا به یک مکان مناسب دیگر باشد.
خودمان باشیم!
باور کنید اگر خودمان باشیم و تظاهر نکنیم، اتفاق خاصی نمیافتد. لازم نیست به خاطر کسی که هستیم از کسی عذرخواهی کنیم یا شرمگین باشیم...