۱- یک پروفایل در یکی از شبکههای اجتماعی (ترجیحا اینستاگرام) باز کنیم و در بخش توضیحات، خودمان را “نویسنده” معرفی کنیم.
۲- چند نقل قول از “هگل” یا “هابرماس” روی پروفایلمان بگذاریم. (اگر اینها در دسترس نبودند، صادق هدایت همیشه هست!)
چند پست با مضمون “همهی ایرانیا خیلی بیفرهنگان و…” هم اثر مثبت زیادی دارد. سلفی در کافه هم مفید است؛ بهخصوص اگر سیگار به دست باشد.
۳- با یک متن ادبی اعلام کنیم که عاشق شده بودیم ولی از همه نارو خوردهایم و حالا افسردهایم.
۴- در یکی از کارگاههای یکی از نویسندگان خیلی بزرگ فعلی شرکت کنیم. حتما با او یک سلفی بگیریم و در فضای مجازی منتشر کنیم.
۵- زیر سلفیمان با آن نویسندهی بزرگ بنویسیم که او چقدر خوب است و تشکر کنیم که دارد از ما حمایت میکند. حتما او را با اسم کوچک صدا بزنیم.
۶- سعی کنیم با او هماهنگ کنیم تا برایمان یک کامنت “تو خیلی گلی” و “از تو بااستعدادتر ندیدم” و… بگذارد.
۷- شروع کنیم به گَشتن در پروفایل دیگران و زیر نوشتههایشان بگوییم که کجای کارشان درست است و کجا، غلط. هرچند وقت یک بار به یکی بگوییم که قلماش را دوست داریم.
همین!
حامد
من یه نویسنده، عکاس، ویدئوگرافر و پادکسترم که عاشق خلق محتوای بکر و تازهست. اگه دوست دارید بیشتر درموردم بدونید، صفحهی دربارهی من رو ببینید. اما اگه دوست دارید باهم رفیق بشیم، تو شبکهی اجتماعی موردعلاقهتون یا از طریق اعلانهای مرورگر دنبالم کنید، محتوا رو ببینید و نظرتونو بگید که بیشتر گپ بزنیم.
تا دفعهی بعد، عزت زیاد!
پستهای مرتبط
یک سال با ساکنین واحد ۹۰۶ جنوبی
امروز برای آخرین بار بهعنوان یکی از ساکنین رسمیاش به واحد 906 جنوبی برج الوند رفتم. برای آخرین بار پشت میزم نشستم و آخرین کلمهها را برای ایوند نوشتم.
دستات را به من بده
آگهی تبلیغاتی میگوید «دست روی دست نگذارید؛ همین حالا خرید کنید» و من فکر میکنم که دست روی دست گذاشتن آنقدرها هم بد نیست. دستات را به من بده!
دوستیهای ما
مثل خیلی مفاهیم مهم دیگر زندگی، دوستی هم برای من تعریف آرمانگرایانهای دارد. شاید همین باعث شده که حلقهی دوستان واقعا نزدیکم کوچک بماند.
4 نظر
نظرات بسته شده اند.
من که شخصا ادعای خوب نوشتن ندارم ولی خندم میگیره که هر ننه قمری این روزا نویسندس 😐 و کلی طرفدار داره ! با یه شعر در این مضمون : ترجمه ی سکوت حزن انگیز دمپایی ابری به زبان رومی 😐
بله 🙂
متاسفانه سطح سلیقه مردم هم خیلی اومده پایین و اینجا اتفاقا یه بخشی از اشکال برمیگرده به نویسنده های خوب و واقعی
عصبانیت جالبی بود. درکتون می کنم 🙂
ممنون بابت وقتی که برای خوندن گذاشتید 🙂