یکی از دوستان، بنده را به یک گروه از “فیلمبازها” در تلگرام اضافه کرد. یکی از اولین بحثهایشان بعد از ورود من درمورد “مارتین اسکورسیزی” و فیلمهایش بود. جوری اظهار نظر کارشناسانه میکردند و از انگیزههای کارگردان و معنای پشت پردهی فیلمهایش میگفتند که فکر کردم همهشان تحصیلات آکادمیک سینمایی یا هنری دارند.
من را میگویید، لام تا کام حرف نمیزدم از ترس اینکه مبادا سوتی بدهم و آبرویم پیش دوستانی که در آن گروه من را میشناختند برود.
این گذشت و…
چند روز بعد آمدم دیدم بیشتر از ۱۰۰ پیام نخوانده در این گروه دارم. داخل گروه که شدم دیدم دوستان شروع کردهاند در نعت و مقبت جناب “مِل گیبسون” صحبت کردن و آخرش رسیدهاند به فیلمهای فوقالعادهی “جِیسون استاتهام”!
-با اینکه شخصا به ندرت از بازیهای استاتهام خوشم آمده و مِل گیبسون را هم خیلی دوست ندارم ولی- اصلا نمیخواهم بگویم این فیلمها اشکال دارند. برخلاف این دوستان من همیشه سعی کردهام -به جای تظاهر- به همهی سلیقهها احترام بگذارم. درست است که سینما هنر است ولی یکی از اهداف اولیهی آن سرگرمیست و فیلمهای عامهپسند و بازیگران محبوب هم جایگاه خودشان را در این صنعت دارند. هیچکدام از ابعاد سینما را نباید نادیده گرفت، نه بعد هنری و نه بعد سرگرمی.
تمام اینها را گفتم که بگویم این روزها حجم تظاهر و ادعا در نسل من فوقالعاده است! همه هنرمندند و همهچیزدان.
یک لحظه پروفایلهای جوانان ایرانی در اینستاگرام را نگاه کنید. چند درصدمان براساس “بایو”یی که برای پروفایلمان نوشتهایم نویسنده و عکاس و نقاش و هنرمندیم!؟
والله من بعد از سالها نوشتن و برنده شدن در چندین مسابقه هنوز جرئت نمیکنم بگویم نویسندهام. عکاسی و درک فیلم که دیگر جای خود دارد…
باور کنید اگر خودمان باشیم اتفاق خاصی نمیافتد. لازم نیست به خاطر کسی که هستیم از کسی عذرخواهی کنیم یا شرمگین باشیم.
این نوشته را با یک کلام ماندگار از سینا حجازی (خوانندهی پاپ که خیلی هم کارهایش را دوست دارم!) پایان میبرم که در تکآهنگ آخرش “اَمّا” میگوید:
“دیدم ای بابا، اینم با ما، عاشق فیلمای پازولینیه
اما خدا میدونه تو کشوی میزش، پر از این فیلم رزمیای چینیه…”
(پ.ن: فقط جان مادرتان استفاده از کلمهی “شاخ” و “خودشاخپندار” را کنار بگذارید. اینقدر این کلمه را در شبکههای اجتماعی و در دعواهای بیمعنی و پوچ دیدهام که واقعا حس بدی نسبت به آن دارم.)
حامد
من یه نویسنده، عکاس، ویدئوگرافر و پادکسترم که عاشق خلق محتوای بکر و تازهست. اگه دوست دارید بیشتر درموردم بدونید، صفحهی دربارهی من رو ببینید. اما اگه دوست دارید باهم رفیق بشیم، تو شبکهی اجتماعی موردعلاقهتون یا از طریق اعلانهای مرورگر دنبالم کنید، محتوا رو ببینید و نظرتونو بگید که بیشتر گپ بزنیم.
تا دفعهی بعد، عزت زیاد!
پستهای مرتبط
ما چهطور به نسل خسته و ناامید تبدیل شدیم
نسل ما (متولدین 60 تا 75) در چند مرحله به یک نسل خسته و ناامید تبدیل شده. در این یادداشت، از این چند مرحله گفتهام و جایی که امروز به آن رسیدهایم.
اسنپ تپسی کارپینو: گزارشی از کرایهها، شرایط جذب و مشکلات
در این گزارش به نرخ کرایهها، شرایط جذب راننده و سایر مشکلات موجود پیرامون فعالیت اپلیکیشنهای درخواست ماشین مثل اسنپ و تپسی و کارپینو خواهیم پرداخت.
اخلاق زیستمحیطی
بیایید رفتارهای خودمان در تقابل با محیط زیست را بررسی کنیم. آیا سبک زندگی ما اخلاقی است!؟ آیا چیزی به نام اخلاق زیستمحیطی برای ما تعریف شده؟
تازه جالب ترش اینجاس که اگه بخوایم خودمون باشیم کسی بهمون اعتنا نمی کنه که !!!! حتما باید یه لقبی یا یه عبارتی و یه پسوند پیشوندی با خودمون یدک بکشیم که تازه حرفامونو قبول کنن. اگه خودمون باشیم حرفامون دیگه برای بقیه برش نداره. ولی فقط کافیه یه لفظ دروغ کنار اسممون بذاریم . دیگه شاخ که چه عرض کنم کلا میشیم محبوب دل ها ! این روزا یه کم واسه خود ادما کمتر ارزش قائلیم. عنوان و لقب واسمون مهم تره. ولی با این وجود هر چند که شاید اگه خودمون باشیم همه پسند نشیم و خیلی اسم… Read more »
فکر میکنم مسئله دقیقا همینه که بیش از حد به این “اعتنا کردن” دیگران اهمیت میدیم و به دست آوردن توجه میشه یکی از اهداف اصلی زندگی.
ممنون بابت نظرتون 🙂