داستان یک پایان و یک آغاز (وبلاگ جدید درمورد بلاکچین و ارز دیجیتال)
در این پست، از دلایلم برای این کاهش فعالیت و ادامهی راهم در یک وبلاگ جدید -درمورد بلاکچین و کریپتو یا ارز دیجیتال- گفتهام.
0 نظر47 دقیقه
چند خط برای یک دوست
رفیق! هرکسی نداند، تو که خوب میدانی به زبان آوردن احساسات گاهی چهقدر سخت میشود. پس برایت مینویسم...
0 نظر4 دقیقه
یک جیب مخفی برای رویاها
در این دوران تاریک و روزگار سیاه، با رویاها چه کنیم؟ من که میگویم یک جیب مخفی لازم داریم برای تمام رویاهایمان.
0 نظر7 دقیقه
یک شروع دوباره برای این وبلاگ: محتوای اختصاصی برای اعضا
در این پست، از یک شروع دوباره با محتوای اختصاصی برای اعضای وبلاگ حرف زدهام. بخوانیدش! شاید شما هم دوست داشتید عضو شوید.
0 نظر8 دقیقه
حداقل، نرختان را قبل از دعوا مشخص کنید
یا وسط دعوا نرخ تعیین نکنید. یا حداقل، نرختان را از قبل مشخص کنید تا وسط ماجرا مجبور به تغییرش نباشید! (یک پست عصبانی)
2 نظر4 دقیقه
اخلاق و آرمان و دوستانشان فقط به درد آخرهفته و تعطیلات رسمی میخورند
من یک تئوری جدید دارم. تا وقتی دنیا بر مدار پول میچرخد، اخلاق و آرمان و باقی دوستانشان فقط به درد روزهای تعطیل میخورند...
0 نظر3 دقیقه
قوریها منجی جهان خواهند شد
من یک تئوری جدید دارم. فکر میکنم اگر بشود آدمها را دو به دو کنار هم نشاند و بهشان یک قوری چای داد، وضع دنیا عالی خواهد شد...
0 نظر4 دقیقه
نمیشود و نباید به همه احترام گذاشت
من یک تئوری جدید دارم. نمیشود و نباید به همه احترام گذاشت. چون هر فرد و عقیدهای لایق احترام و حتی توجه ما نیست. میگویم چرا...
2 نظر4 دقیقه
هزار تکه از من، هزار گوشهی تاریک و روشن
من یک تئوری جدید دارم. اینکه هرکدام از ما بعد از تمام شدن هر رابطهای دو تکه میشویم؛ اما نه دو تکه با اندازههای مساوی...
0 نظر3 دقیقه
از ما که گذشت: برای ولنتاین
تا وقتی حال و حوصلهاش را دارید، عشق و عاشقی را تجربه کنید، به دیگران اعتماد کنید و از مسیر لذت ببرید. معلوم نیست این دوره چند سال باشد...
0 نظر5 دقیقه